فریب خورده

پسری ...................تنها


براي رسيدن به تو پا پيش گذاشتم !
خودم را قسمت كردم !
تو را سهم تمام روياهايم كردم !
انصاف نبود ...
تو كه ميدانستي
با چه اشتياقي خودم را قسمت ميكنم
پس چرا ...
زود تر از تكه تكه شدنم جوابم نكردي !
براي خداحافظ خيلي دير بود !
خيلي دير ... !

نوشته شده در سه شنبه 12 ارديبهشت 1391برچسب:امشب,تنها,عاشق,نمی دانم,دیر شده,ساعت 11:46 توسط saman| |

مثل قایقی خسته تو دریا

مثل دیدن تو توی رویا

مثل تیک تیک خسته ی ساعت

مثل قصه ی تلخ صداقت

مثل شب مثل گل توی گلدون

مثل تصویر ماه توی بارون

مثل گریه تلخ دیونه

دیگه چیزی ازم نمی مونه

مثل لحظه بارون پاییز

مثل چشمای خستهی لبریز

مثل اشکای ریخته رو گونه

دیگه چیزی ازم نمی مونه

مثل بارون ابر بهار

مثل لحظهی خواب ستاره

تو رو دوست دارم

 

نوشته شده در یک شنبه 10 ارديبهشت 1391برچسب:چشم,خسته,اشک,غم,فریب,فراغ,فریب خورده,تنها,ساعت 13:26 توسط saman| |

نمی دانم چرا امشب واژه هایم خیس شده اند


مثل آسمانی که امشب می بارد....


و اینک باران


بر لبه ی پنجره ی احساسم می نشیند


و چشمانم را نوازش می دهد


تا شاید از لحظه های دلتنگی گذر کنم

نوشته شده در یک شنبه 10 ارديبهشت 1391برچسب:امشب,تنها,عاشق,نمی دانم,ساعت 6:51 توسط saman| |

از خانه بیرون می زنم اما کجا امشب


 

شاید تو می خواهی مرا در کوچه ها امشب


پشت ستون سایه ها روی درخت شب


می جویم اما نیستی در هیچ جا امشب


می دانم ابری نیستی اما نمی دانم


بیهوده می گردم بدنبالت ! چرا امشب ؟


هر شب تو را بی جستجو می یافتم اما


نگذاشت بی خوابی بدست آرم تو را امشب


ها … سایه ای دیدم شبیهت نیست اما حیف


ایکاش می دیدم به چشمانم خطا امشب


هر شب صدای پای تو می آمد از هر چیز


حتی ز برگی هم نمی آید صدا امشب


امشب ز پشت ابرها بیرون نیامد ماه


بشکن قرق را ماه من بیرون بیا امشب


گشتم تمام کوچه ها را ، یک نفس هم نیست


شاید که بخشیدند دنیا را به ما امشب


طاقت نمی آرم ! تو که می دانی از دیشب


باید چه رنجی برده باشم ، بی تو ! تا امشب


ای ماجرای شعر و شبهای جنون من


آخر چگونه سرکنم بی ماجرا امشب؟!!

نوشته شده در یک شنبه 10 ارديبهشت 1391برچسب:امشب,تنها,عاشق,ساعت 6:46 توسط saman| |


الا ای این دل تنها


که تنها تر ز تنهایی


نداری هم دم یاری


به تنهایی گرفتاری


نداری هم دم مونس


نداری عشق شیدایی


در این تنهایی بی کس


رسدمرگت که این بهتر
 

نوشته شده در جمعه 8 ارديبهشت 1391برچسب:تنها,مرگ,فرب,دنیا,ساعت 3:47 توسط saman| |

چشمانم را با گرمی نفسم بر سر راهت میدوزم تا نگرانت بمانند و اشکانم را به پات میریزم تا مزگانم نرم شده پایت را نیاز دارند هنگامی که قدم بر چشمانم می گذاری
 

نوشته شده در سه شنبه 5 ارديبهشت 1391برچسب:نوشته دل,دل نوشته,تنها,غم ,فراغ,دوری,ساعت 3:10 توسط saman| |

سلام

دستت رامی فشارم,

به رسم ادب کلاه از سر برمیدارم

واین بار برای همیشه خداحافظ توبه رسم عشق کلاه بر سرم گذاشتی

نوشته شده در دو شنبه 4 ارديبهشت 1391برچسب:خداحافظ,تنها,عاشق,کلاه,ساعت 12:8 توسط saman| |

 

 
واپسین لحظه دیدار ، منو دست گریه نسپار

توی تردید شب خدا نگهدار

اگه خوابم اگه بیدار ، تو ی این فرصت تکرار

بگو عاشقی برای آخرین بار

********************

هنوز نیامده ای خداحافظ ؟

تقصیر تو نیست ، همیشه همین گونه بوده

برو اما من پشت سرت نه دست که دل تکان می دهم

********************

میگویم سلام ، هیچکس جوابم را نمیدهد

پس خدانگهدار میگویم شاید از سر اتفاق

یک نفر دست هایش تکان بخورد .

********************

برو باشد ولی من هم خدا و عالمی دارم

من از دنیا گله مندم که از مهر تو کم دارم

ببین یک خواهشی دارم مرا در خود کمی حل کن

نگو رفتم خداحافظ کمی دیگر معطل کن

********************

چگونه بگذرم از عشق ، از دلبستگی هایم ؟

چگونه می روی با اینکه می دانی چه تنهایم ؟

خداحافظ ، بدون تو گمان کردی که می مانم

خداحافظ ، بدون من یقین دارم که می مانی !!!

********************

بیخودی متاسف نباش

تو آمده بودی که بروی اصلا!

تو چه می دانی چه ترسی ست

ترس از کوچه ی بعد از خداحافظ؟

********************

میشه مثل یه قطره اشک بعضیا رو از چشمت بندازی

ولی هیچ وقت نمی تونی جلوی اشکی رو بگیری

که با خدا حافظی بعضی ها از چشمت جاری میشه

********************

می‌روم شاید کمی حال شما بهتر شود

می‌گذارم با خیالت روزگارم سر شود

خدا حافظ برای همیشه

********************

گفتی محبت کن برو

باشد خداحافظ ولی

رفتم که تو باور کنی

دارم محبت می کنم

********************

خدا حافظ گل مریم گل مظلوم و پر دردم

نشد با این تن زخمی به آغوش تو بر گردم

نشد تا بغض چشمات رو به خواب قصه بسپارم

از این فصل سکوت و شرم غم بارون رو بردارم

********************

خداحافظ طلوعم

خداحافظ غروبم

خداحافظ تو ای تنها امیدم...

 

نوشته شده در یک شنبه 3 ارديبهشت 1391برچسب:می رم,خداحافظ,تنها,ساعت 16:26 توسط saman| |

سالها رفت و هنوز
یک نفر نیست بپرسد از من
که تو از پنجره ی عشق چه ها می خواهی؟
صبح تا نیمه ی شب منتظری
همه جا می نگری
گاه با ماه سخن می گویی
گاه با رهگذران،خبر گمشده ای می جویی
راستی گمشده ات کیست؟
کجاست؟
صدفی در دریا است؟
نوری از روزنه فرداهاست
یا خدایی است که از روز ازل ناپیداست...؟

 

نوشته شده در یک شنبه 3 ارديبهشت 1391برچسب:غم,تنها,سال,بی کس,مجنون,شعر,ساعت 16:17 توسط saman| |

 
 

نوشته شده در یک شنبه 3 ارديبهشت 1391برچسب:عکس,تنها,18,بیا,دوست,نیست,عشق,ساعت 16:11 توسط saman| |

 

آن نازنین کجاست که یادم نمیکند / صد غم به سینه دارم و شادم نمیکند

یک لحظه آنکه بی من هرگز نمی نشست / امشب به یاد کیست که یادم نمیکند . . .

.

.

.

اس ام اس عاشقانه

میگن دوره اربابی تموم شده

پس تو اهل کدوم تباری که ما هنوز غلامتیم !؟

.

.

.

امروز روز ملی گلها ست

“روزت مبارک”

این پیام رو برای تمام کسانی که عطر شون رو دوست داری بفرست.

.

.

.

اس ام اس های جدید عاشقانه

گفت مجنون گر همه روی زمین / هر زمان بر من کنندی آفرین

من نخواهم آفرین هیچ کس / مدح من دشنام لیلی باد و بس . . .

 


ادامه مطلب
نوشته شده در شنبه 2 ارديبهشت 1391برچسب:زندگی,شمع,پروانه,انسان,مثل,تنها,ساعت 17:2 توسط saman| |

روزگاری جاده بودمجاده ای غرق تردد   

جادهای کز رفت امد لحظهای خالی نمی شد

من که بسیار رفیقان را به ابادی رساندم

عاقبت من ماندم تنهایی خود

 

نوشته شده در جمعه 1 ارديبهشت 1391برچسب:تنها,عاقبت,رفیقان,ابادی,روزگار,ساعت 23:18 توسط saman| |


Power By: LoxBlog.Com